الهی!
درمانده ام از دست خویش و به مدد فیض تو محتاجم و می دانم که
با تو باید گفت واز تو باید خواست که دست لطف تو هر آنچه افزود نکاست.
الهی!
دلتنگم از آنکه در مقدم نسیم های نوازشگر ملکوت بی شکوفه نشسته
باشم ودربند بندگی تن، درباغ آسمان را به روی خویش بسته باشم.
الهی!
اگر هرچه ام و هرکه ام ،اگر غرق خیالات و اوهامم، اگر فریب خورده ی
ابلیس نفسم ،اگر نیستم آنکه بودم، اما تو همانی که بودی.
درمانده ام از دست خویش و به مدد فیض تو محتاجم و می دانم که
با تو باید گفت واز تو باید خواست که دست لطف تو هر آنچه افزود نکاست.
الهی!
دلتنگم از آنکه در مقدم نسیم های نوازشگر ملکوت بی شکوفه نشسته
باشم ودربند بندگی تن، درباغ آسمان را به روی خویش بسته باشم.
الهی!
اگر هرچه ام و هرکه ام ،اگر غرق خیالات و اوهامم، اگر فریب خورده ی
ابلیس نفسم ،اگر نیستم آنکه بودم، اما تو همانی که بودی.
- Category
- POP
Sign in or sign up to post comments.
Be the first to comment